نام | نسخه | تعداد | قیمت تومان | کل تومان | حذف |
---|
استان | شماره گیرنده |
ترانه تنهایی
به زنجیری گران بسته است پایم
که ممکن نیست زان یابم رهایی
به دردی بس گران باشم گرفتار
که هرگز نیست از بهرش دوایی
به صحرای چنان گم کردهام راه
که دیگر نیست امید حیاتی
نه دستی تا که دستم را بگیرد
نه ساحل هست و نه راه نجاتی
به زندانی چنان هستم گرفتار
که روز وشب نمی تابد برآن نور
نه کس برروی من در می گشاید
همه عمرم در این زندان مهجور
0px | |||
0px |
نام
تاریخ ۰۹:۱۳ ۱۳.۹۹.۱۲
امتیاز