حکایت آن که دل سرد نشد (23)

فصل 20

از مهم‌ترین عوامل شکست و ناکامی افراد این است که در مواجهه با مسائل و مشکلات به راحتی تسلیم می‌شویم و دیگر هیچ تلاشی در جهت کاری که انجام می‌دادیم نمی‌کنیم. هر کس به نحوی چنین تجربه‌ای را داشته. مثل خانواده داربی، زمانی که از حفاری در معدن به استخراج مقدار قابل توجهی طلا  رسیدند اما در ادامه، زمانی که در اثر حفاری‌های مکرر از استخراج طلا ناامید شده بودند، دست از تلاش کشیدند و به شهر خود بازگشتند. شخص دیگری این فرصت را دریافت و به کندن معدن ادامه داد و متوجه شد فقط 90 سانتی متر تا معدن اصلی طلا باقی مانده است. درحالیکه خانواده داربی درست زمانی که فقط چند سانت با خوشبختی فاصله داشتند به خاطر دلسردی و ناامیدی ، کار را رها کرده و دست از تلاش کشیدند.

دلسردی همان گُل نشدن در محوطه هجده قدم است ... به همان اندازه تلخ و غم‌انگیز.

هر کس فکر می‌کند "زود دلسرد می‌شود" یا "اهل مبارزه نیست" و یا اینکه "از زندگی لذتی نمی‌برد و همه چیز به نظرش تکراری می‌آید" اما اگر به دنبال انگیزه‌ برای ادامه زندگی هستید باید کتاب "حکایت آنکه دلسرد نشد" را بخوانید تا باور پیدا کنید که همه چیز از خودتان آغاز می‌شود.

کتاب "حکایت آنکه دلسرد نشد" اثر مارک فیشر درباره مرد جوانی است که برای ثروتمند شدن با مردی فیلسوف و عارف آشنا می‌شود که رمز و راز موفقیت را به او می‌آموزد. آدم‌های خردمند ی که طوری زندگی می‌کنند گویا هر روزشان، آخرین روز زندگی آنهاست و باید مهمترین و ضروری‌ترین کارهایشان را همان روز انجام دهند و به بعد موکول نکنند. درحالیکه اکثر مردم در بی‌خبری و ناآگاهی به سر می‌برند و همیشه امیدشان به این است که اتفاقی بیفتد و زندگیشان دگرگون شود .

در این کتاب مرد جوان در زندگی با مشکلات و انتخاب‌های زیادی روبرو می‌شود اما هربار راهی برای عبور از مشکلات پیدا می‌کند و از آن مرحله گذر می‌کند. وی پس از سال‌ها کار در یک شرکت تبلیغاتی تصمیم می‌گیرد دیگر کارمند نباشد و کسب و کار خودش را داشته باشد. او که تبحر زیادی در نوشتن متن روی تصاویر تبلیغاتی داشت از این استعدادش استفاده کرد ویک موسسه تبلیغاتی مستقل تاسیس نمود.

این کتاب درس‌هایی برای موفقیت و رسیدن به ثروت را به ما می‌آموزد و به ما می‌گوید، گام‌های مثبتی در این جهت که چه می‌خواهیم، برداریم و نسبت به خود باور درونی داشته باشیم اما برای رسیدن به هدف و مقصد نهایی ما نیاز به داشتن چیزی به نام "شجاعت" و "جسارت" داریم تا تبدیل به آن چیزی بشویم که می‌خواهیم .

گردآوری: زهرا سلیمی