حکایت دولت و فرزانگی (14)

قسمت دوم کتاب «حکایت دولت و فرزانگی» اثر «مارک فیشر» یکی از نویسندگان محبوب و شناخته شده کتاب‌های انگیزشی و موفقیت می‌باشد نکته مهم این  است که کتاب دولت و فرزانگی فقط به صورت تئوری به بیان راز و رمز موفقیت نپرداخته است بلکه نویسنده این کتاب خود یکی از افراد ثروتمندی است که هر آنچه در کتابش نوشته عملاً امتحان کرده و حاصل تجربیات او در این راه می‌باشد، و این مسئله نشان دهنده ارزش و اعتبار کتاب حکایت دولت و فرزانگی است. امری که باعث شد در صده اخیر جزء پرآوازه ترین و معروف‌ترین کتاب‌های جهان قرار بگیرد و به 21 زبان دنیا ترجمه گردد. مارک فیشر در تمام دوران فعالیتش منتقد، نظریه پرداز فرهنگی و وبلاگ نویس بوده است. در آثار این نویسنده تاثیر پذیری محسوسی از نظریه پردازان و منتقدان معروفی همچون «ژان بوریار»، «فردریک جیمسون» و «ژاک لاکان» دیده می‌شود.

از دیگر آثار این نویسنده بزرگ می‌توان به «وصیت نامه میلیونر»، « حکایت آنکه دلسرد نشد»، « مثل یک ثروتمند فکر کن»، «گلف‌باز و میلیونر» و «وصیت‌نامه میلیونر» اشاره کرد.

مارک فیشر معتقد است: «برای شروع لازم است ابتدا باور داشته باشی که می‌توانی انجامش بدهی و سپس با اشتیاق شروع کنی»

قبل از مطالعه این کتاب بهتر است با خود بیاندیشیم آیا افراد موفق نسبت به کسانی که فقط در فکر موفق شدن هستند، تلاش بیشتری می‌کنند؟ آیا موفقیت اقتصادی شادی را نیز به همراه دارد؟ و اینکه آیا افراد موفق، نسبت به دیگران باهوش‌تر و شجاع‌تر هستند؟

این کتاب 15 داستان‌ و حکایت‌ جذاب و تامل برانگیز از جوانی 32 ساله را روایت می‌کند که در یک شرکت تبلیغاتی مشغول به کار است اما از شغل خود بیزار و دلزده شده و در جستجوی راهی است تا درآمدش را بیشتر کند. در همین فکر بود که به یاد عموی ثروتمندش افتاد و به سراغ عمویش رفت و از او درخواست کمک نمود. مرد جوان به توصیه عموی پولدارش به دیدار مردی ثروتمند می‌رود و با پیرمرد میلیونری خودساخته آشنا می‌شود. در این ملاقات اتفاقات جالب و غیرمنتظره‌ای برای جوان می‌افتد که در خلال آنها پیرمرد به جوان می‌آموزد چطور افراد موفق و ثروتمند با رعایت این نکات مهم و ارزشمند می‌توانند به مسیرشان ادامه دهند و به اهداف خود دست یابند.

نویسنده در پایان داستان نگاهی به آینده می‌اندازد و زمانی را روایت می‌کند که جوان داستان به اهدافش رسیده است ، مارک فیشر در کتاب‌های دیگر خود به نام «چگونه مانند میلیونرها فکر کنیم» و «معبد میلیونرها» ادامه همین داستان را به نگارش درآورده است.

اصول مهم و اساسی کتاب حکایت دولت و فرزانگی :

فیشر در این کتاب علاوه بر روایت یک داستان، اصول مهمی را برای رسیدن به موفقیت بیان می‌کند که عبارتند از:

ـ تنها با سخت‌کوشی نمی‌توان به ثروت رسید.

ـ هر رویای بزرگی با تفکرات کوچک به ظهور خواهند رسید.

ـ مسیر خود را با هدف‌های دقیق مشخص کنید.

ـ برای تمامی نعمت‌هایی که دارید شاکر و سپاس‌گذار خداوند باشید.

تنها با سخت‌کوشی نمی‌توان به ثروت رسید

این اولین اصل ثروتمند شدن است . مسیری که در آن قدم گذاشته‌ایم باید به خوبی مورد سنجش قرار دهیم و بدانیم آیا به اندازه تلاشمان، ثروت کسب می‌کنیم؟ اگر پاسخ منفی باشد باید مسیر خود را بیشتر بررسی کنیم و بدانیم شغل ما چه تفاوتی با دیگر مشاغل دارد که با درآمد ما سازگار نیست.

مارک در کتابش می‌گوید: به نظر شما فردی که در هفته 250 هزار دلار درآمد دارد، بیشتر از شما کار می‌کند؟ قطعا خیر، اگر او بیش از تو درآمد دارد درحالیکه کمتر از تو کار می‌کند، مطمئناً کاری متفاوت با کار تو انجام می‌دهد و از کار خود راضی و خوشنود است.

 برای کارتان با تمام وجود وقت بگذارید و آن را با اشتیاق انجام بدهید. کاری که از روی علاقه انجام نشود هرگز منجر به موفقیت نخواهد شد. چون این علاقه و اشتیاق در کار است که به شما چشم‌انداز و نگرش خواهد داد.

اگر کاری که انجام می‌دهید مطابق میل و علاقه شما است اما با وجود تلاشی که می‌کنید به ثروت نمی‌رسید؛ باید در آن کار و روشی که در شغل خود پیش گرفته‌اید بیشتر بیاندیشید.

هر رویای بزرگی با تفکرات کوچک به ظهور خواهد رسید

یکی دیگر از مهم‌ترین آموزش‌های این کتاب این است که به شما می‌گوید قانع نباشید. اگر رویاهای بزرگی در سر دارید نباید به کم قانع شوید. نباید هنگامی که به یک موفقیت خوب رسیدید، موفقیت‌های بزرگ‌ بعدی را نادیده بگیرید و آن را رها کنید. کائنات از نوع رفتار ما در دنیای بیرون به ما انرژی می‌رسانند. پس لازم است به طور دائم بر روی اهداف خود متمرکز شده، به آن فکر کنید و برایش اصرار داشته باشید تا کائنات نیز از انرژی‌ای که از فکر و رفتار شما دریافت می‌کند بازتابی فوق‌العاده برایتان داشته باشد.

مارک معتقد است: اغلب مردم رویاهای بزرگی در ذهن خود دارند. اما همین که به هدف کوچکی می‌رسند دیگر اصرار نمی‎کنند و به همان کم راضی می‌شوند.

مسیر خود را با هدف‌های دقیق مشخص کنید

هدف‌گذاری مسئله مهم دیگری است که مارک به کرار در کتابش بیان کرده است که بیانگر این است که او نسبت به این اصل تاکید فراوان دارد. او قصد دارد به ما بفهماند تا در این مسیر گم نشویم و هر بار از شاخه‌ای به شاخه دیگر نرویم. افراد پرتلاش زیادی هستند که در کار خود دست از سعی و کوشش نمی‌کشند اما هرگز به هدف خود نمی‌رسند زیرا هدف مشخصی ندارند. زیرا اهداف متعددی در ذهن خود دارند که رسیدن به تمامی آنها در یک بازه زمانی ممکن نیست.

برای تمامی نعمت‌هایی که دارید شاکر و سپاس‌گذار خداوند باشید

جهان ما پر از زیبایی‌ها است اما اگر نتوانید از آنها استفاده کنید مسلما از درک آنها نیز عاجز خواهید بود. همواره راه تعادل را در زندگی خود حفظ کنید و از زیاده روی بپرهیزید. برای هر چیزی که دارید و به دست می‌آورید همواره شکرگذار خداوند باشید . مارک در کتابش به ما یادآوری می‌کند، هر موفقیتی که به دست می‌آورید خوب درک کنید و آن را دست کم نگیرید.

مارک فیشر در این کتاب به ما می‌آموزد کلید موفقیت و ثروتمند شدن در این است که از درخواست کردن نترسید و در راه درخواست کردن پافشاری نمایید.

و در پایان به گفته مارک هر روز را چنین زندگی کن گویا آخرین روز حیات تو می‌باشد.

 گردآوری: زهرا سلیمی